… که او از دل خبر دارد

غزل ۵۶۳ از کلیّات دیوان شمس، مطابق نسخه ی تصحیح شده ی استاد بدیع الزمان فروزانفر

اشاره ها: بیت ۳ – زو: زود، به سرعت
بیت ۳ – قلب: زر تقلبی، سکه ی قلب
بیت ۸ – سر نهادن : تسلیم شدن ، اظهار بندگی کردن
بیت ۹ – چراغ زیرِدامن : برای حفاظت از آسیب باد، چراغ را در زیر دامن پنهان می کردند
بیت ۱۰ – آب بر جگر داشتن: ظاهراً به معنی شاداب و با طراوت بوده است. آب در جگر نداشتن» را فرهنگ ها به معنی نهایت فقر گرفته اند و طبعاً اگر شکل مثبت آن استعمال شده باشد، باید به معنی ثروت و اعتبار باشد، ولی « آب بر جگر داشتن»، ظاهراً ربطی به آن ندارد . در مثنوی یک بار این تعبیر را به کار برده و در آن جا هم ظاهراً می تواند به معنی اعتبار داشتن باشد :
آن شپَد خود را چو پر از آب دید
کرد استغنا و از دریا برید
بر جگر آبش یکی قطره نماند بحر،
رحمت کرد و او را باز خواند.

اشاره ها برگرفته از غزلیات شمس تبریز، به گزینش و تفسیر محمد رضا شفیعی کدکنی / جلداول صفحه ی ۱۹۴ همراه با سه تار نوازی جلال ذوالفنون و صدای شهرام ناظری

و اکنون غزل:

 

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد 

در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد 

ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد 

تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد 

به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد 

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد،
نه هر چشمی نظر دارد، نه هر بحری گهر دارد 

بنال ای بلبل دستان، ازیرا ناله مستان،
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد 

بنه سر گر نمی‌گنجی، که اندر چشمه سوزن،
اگر رشته نمی‌گنجد از آن باشد که سر دارد 

چراغ است این دل بیدار، به زیر دامنش می‌دار،
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد 

چو تو از باد بگذشتی، مقیم چشمه‌ای گشتی،
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد 

چو آبت بر جگر باشد، درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم، درون دل سفر دارد

 

 118 total views,  4 views today