شمس و قمرم آمد

غزل زیبای شماره ی ۶۳۳ از کلیّات دیوان شمس،
مطابق نسخه ی تصحیح شده ی استاد بدیع الزمان فروزانفر
اشاره ها:
بیت چهارم : دینه: دیروز و دیروزی
بیت پنجم : تَنگ گل: یک بغل گل ( متأسفانه خوانندگان ما تُنگ گل می خوانند و خطاست)
بیت هفتم : هضم و گوارش: کلمه ی گوارش در اینجا مصدر است و شین آخر آن شین مصدری است
بیت هشتم :طعنه: ضربه زدن و کوفتن و ضربت با نیزه
اشاره ها برگرفته از کتاب دو جلدی غزلیات شمس با گزینش دکتر شفیعی کدکنی است
با استفاده از صدای پریسا
و غزل:
شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد وان کان زرم آمد
مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی، چیز دگرم آمد
آن راهزنم آمد، توبه شکنم آمد
وان یوسف سیمین بر، ناگه به برم آمد
امروز به از دینه ای مونس دیرینه
دی مست بدان بودم کز وی خبرم آمد
آن کس که همی‌جستم دی من به چراغ او را
امروز چو تُنگ گل بر ره گذرم آمد
دو دست کمر کرد او بگرفت مرا در بر
زان تاج نکورویان نادر کمرم آمد
آن باغ و بهارش بین وان خمر و خمارش بین
وان هضم و گوارش بین چون گلشکرم آمد
از مرگ چرا ترسم کو آب حیات آمد
وز طعنه چرا ترسم چون او سپرم آمد
امروز سلیمانم کانگشتریم دادی
وان تاج ملوکانه بر فرق سرم آمد
از حد چو بشد دردم در عشق سفر کردم
یا رب چه سعادت‌ها که زین سفرم آمد
وقتست که می نوشم تا برق زند هوشم
وقتست که برپرم چون بال و پرم آمد
وقتست که درتابم چون صبح در این عالم
وقتست که برغرم چون شیر نرم آمد
بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا
جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد

 946 total views,  2 views today