گل که سر زد و شکفت،
در جواب آه ِدلنشین خاک گفت:
– نه، نمیتوان نهفت.
من حضور چشمگیر بودنام.
وانمود سخت و سست من تویی.
تکیهگاه رُست من تویی.
ها… درستتر
گاهوارهی نخست من تویی
از تو زادهام، ولی-
پای در رکاب آب دادهام، ولی-
تا تنور آفتاب پرگشادهام، ولی-
نیست زادنم،
دل به آب و آفتاب دادنم،
رونق یقین من
هستِ آخرین من.
من کلید انتظار دیگرم
آن زمان به خویش میرسم که باز
بر حریر شانههای باد پرپرم…
پیرایه یغمایی
575 total views, 2 views today