غزل ۱۳۹۳ از کلیّات دیوان شمس،
مطابق نسخه ی تصحیح شده ی استاد بدیع الزمان فروزانفر
اشاره ها بیت ۴ – از این دست: از این نوع ، از این جنس بیت ۶ – گول و هول : استاد فروفزانفر در فرهنگ نوادر شمس ( گول و هول ) را از اتباع دانسته و می گوید : فرهنگ نویسان هول را به معنی درست آورده اند ، ولی در تمام آن شواهد هول به معنی هایل مناسب است. استاد فروزانفر احتمال آن را داده است که در شعر مولانا به معنی (هول زده ) باشد. ولی ظاهراً میان هول و گول ارتباطی نیست و فقط در شعر هماهنگی ایجاد کرده اند. مولانا در جای دیگری هم این دو کلمه را با هم هماهنگ کرده است: گول شود، هول شود، وز همه معزول شود دست نگیرد هنرش ، سود ندارد خردش بیت ۱۱ – نقل کردن : انتقال یافتن ، رفتن بیت ۱۱ – باشنده : ساکن ، از مصدر باشیدن ، به معنی اقامت کردن ، این واژه هنوز هم در بلخ رایج است بیت ۱۴ – بَطَر: سرمستی، شادی بسیار، گردن فرازی، بزرگ منشی. اینها همه معنی هایی است که مترجمان قدیم قرآن برای کلمه ی بطر آورده اند ( فرهنگ نامه ی قرآنی ، ج ۱) بیت ۱۴ – خربنده : کسی که خر کرایه دهد و خدمت خران کند بیت ۱۴ – خداونده: خداوند و بزرگ ، مالک و صاحب بیت ۱۵ – کاغد : همان کاغذ است که در قدیم گاه آن را با (دال) و گاهی با (ذال) می نوشته اند . مولانا در مثنوی هم کلمه ی کاعد را به جای کاغذ به کار می گیرد: گر بگویم شرح این بی حد شود مثنوی هشتاد من کاغد شود بیت ۱۵ – شکر کند کاغد تو: در قدیم شکر را در بسته های کاغذی می بسته اند. کاغذ شکر یا طَبَق شکر، به معنی همان بسته ی شکر بوده است. بیت ۱۶ – چرخ بخم : چرخ خمیده ، بخم را می توان در ردیف واژه ی ( بخرد) یا (بشکوه) قرار داد.
اشاره ها برگرفته از کتاب دو جلدی غزلیات شمس تبریز با گزینش دکتر شفیعی کدکنی است.
در ضمن در کتاب دکتر کدکنی بیت ۱۹ این غزل حذف شده است:
بیت ۱۹: زهره بدم، ماه شدم، چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون، یوسف زاینده شدم
مطابق نسخه ی تصحیح شده ی استاد بدیع الزمان فروزانفر
اشاره ها
بیت ۴ – از این دست: از این نوع ، از این جنس
بیت ۶ – گول و هول : استاد فروفزانفر در فرهنگ نوادر شمس ( گول و هول ) را از اتباع دانسته و می گوید : فرهنگ نویسان هول را به معنی درست آورده اند ، ولی در تمام آن شواهد هول به معنی هایل مناسب است. استاد فروزانفر احتمال آن را داده است که در شعر مولانا به معنی (هول زده ) باشد. ولی ظاهراً میان هول و گول ارتباطی نیست و فقط در شعر هماهنگی ایجاد کرده اند. مولانا در جای دیگری هم این دو کلمه را با هم هماهنگ کرده است:
گول شود، هول شود، وز همه معزول شود
دست نگیرد هنرش ، سود ندارد خردش
بیت ۱۱ – نقل کردن : انتقال یافتن ، رفتن
بیت ۱۱ – باشنده : ساکن ، از مصدر باشیدن ، به معنی اقامت کردن ، این واژه هنوز هم در بلخ رایج است
بیت ۱۴ – بَطَر: سرمستی، شادی بسیار، گردن فرازی، بزرگ منشی. اینها همه معنی هایی است که مترجمان قدیم قرآن برای کلمه ی بطر آورده اند ( فرهنگ نامه ی قرآنی ، ج ۱)
بیت ۱۴ – خربنده : کسی که خر کرایه دهد و خدمت خران کند
بیت ۱۴ – خداونده: خداوند و بزرگ ، مالک و صاحب
بیت ۱۵ – کاغد : همان کاغذ است که در قدیم گاه آن را با (دال) و گاهی با (ذال) می نوشته اند . مولانا در مثنوی هم کلمه ی کاعد را به جای کاغذ به کار می گیرد:
گر بگویم شرح این بی حد شود
مثنوی هشتاد من کاغد شود
بیت ۱۵ – شکر کند کاغد تو: در قدیم شکر را در بسته های کاغذی می بسته اند. کاغذ شکر یا طَبَق شکر، به معنی همان بسته ی شکر بوده است.
بیت ۱۶ – چرخ بخم : چرخ خمیده ، بخم را می توان در ردیف واژه ی ( بخرد) یا (بشکوه) قرار داد.
اشاره ها برگرفته از کتاب دو جلدی غزلیات شمس تبریز با گزینش دکتر شفیعی کدکنی است.
در ضمن در کتاب دکتر کدکنی بیت ۱۹ این غزل حذف شده است:
بیت ۱۹: زهره بدم، ماه شدم، چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون، یوسف زاینده شدم