کجایی ای دیار دور؟

نادر نادر پور از جمله شاعرانی است که در پایان زندگی ،عشق بی دریغ خود را نسبت به سرزمینش ایران، تسلیم شعرهای پر احساس خود نمود. وی با اینکه تنها آرزویش دیدار دیگرباره ی ایران بود، در خاک بیگانه چشم از جهان فروبست و آن آن آرزوی بزرگ را با خود به خاک برد.
واکنون به یاد این هنرمند و آن آرزو و آن خاک عزیز که دیدارش آرزوی همه ی غربت زده گان است:

کجایی ای دیار دور، ای گهواره ی دیرین،
که از نو تن به آغوشت سپارم در دل شب ها؟
به لالای نسیمت کودک آسا دیده بر بندم
به فریاد خروست دیده بردارم ز کوکب ها
سپس صبح تو را بینم که از بطن سحر زاید
*
دیار دور من، ای خاک بی همتای یزدانی
خیالت در سر زردشت و مهرت در دل مانی
تو را ویران نخواهد ساخت، فرمان تبه کاران
تو را در خود نخواهد سوخت، آتش های شیطانی
اگر من تلخ می گریم- چه غم؟ – زیرا تو می خندی
وگر من زود می میرم – چه غم؟- زیرا تو می مانی
بمان،  تا دوست یا دشمن تو را همواره بستاید!

بُریده ای از برنامه های رادیویی پیرایه یغمایی در رادیو «صدای پارسیان» ، سیدنی، بابنیانگذاری فریبرز منصوری

 564 total views,  2 views today