به تو فکر می کنم …


به تو فکر می کنم نیرجان…

این یادداشت در تاریخ اول سپتامبر ۲۰۱۷ نوشته شده
در این لحظه ها که شب طولانی سیدنی را پشت سر می گذارم، به تو فکر می کنم نیرجان(Nirjan)که اینگونه شتابان این جهان فاجعه را ترک کردی و راستش هنوز رفتنت را باور نکرده ام، اما از آنجا که تو هر کلامی که می گفتی و هر قدمی که برمی داشتی، فلسفه ای پشت سرش بود – می دانم رفتن شتابزده ات هم بی دلیل نبوده است. تو با همان آرامشی که در زندگی داشتی، رفتی و نگذاشتی بیماری بر تو چیره شود و تو را پریشان کند، و زندگی ات به حقارت داروها وقرص هایی آلوده شود که تو را در چنگ خود بگیرند. من تا آنجا که به تصور درآید غمگینم، دلتنگم، ویرانم اما فکر می کنم اینکه می خواستم به هر شکلی بمانی، خودخواهی بی موردی است که در درونم وجود دارد.
امروز در تنهایی خودم با تو «جوردانو برونو» را خواندم، و به یاد آوردم گفتگوهایمان را در یک غروبگاه فوریه در ونیز و به یاد آوردم که چقدر او را دوست می داشتی و چگونه او را به منصور حلاج مانند می کردی.
فردا برای آخرین دیدار با تو در آنجا خواهم بود تا پرواز بالابلندت را در کنار ستاره ای که اتفاقاً در همان زمان با زمین نزدیک ترین فاصله را خواهد داشت- شاهد باشم.
تو می روی و به نور می پیوندی. و در نامت که نور جان بود، حل خواهی شد نیرجان
و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را، هنوز را …
.

«فلاویو» ملقب به نام عارفانه ی نیرجان» که من در سوگش نشسته ام همدل و همراه دختر من مرسده ، یار و یاور او، عشق بزرگ او و دوست مهربان و صبور من، فرزند خوانده ی من وعزیز خانواده ی ما بود. موسیقیدان و نقاش و آرتیست تئاتر بود و به هنر سخت متعهد بود، مولانا و خیام و حافظ و روزبهان بقلی و حلّاج را به درستی می شناخت و در میان آنان به روزبهان عشق می ورزید وبر تربتش در شیراز نیزبوسه ها زده بود. با عشق و خلوص نسبتی بزرگ داشت.
از ویژگی هایش چه بگویم که به بخشی از آنها پی نبردم چون ایتالیایی بود و ما ارتباط کلامی کامل نداشتیم، اما می دانم بسیار یگانه بود، یگانه ترین بود:

دل داغ تو دارد ار نه بفروختمی
در دیده تویی، وگرنه بر دوختمی
جان منزل توست ور نه روزی صدبار
در پیش تو چون سپند بر سوختمی
روزبهان

“Sono l’unico sovrano che quando dice ‘il mio regno per un cavallo’ guadagna qualcosa dallo scambio”. Scherzava così il nostro sire di Poveglia. Chi lo ha conosciuto alle feste sull’isola, con il capo cinto da una corona gonfiabile, ricorderà i suoi finissimi giochi di parole, quell’irrompere dell’assurdo che svela, in questo mondo dove spesso l’assurdo trionfa e cela. Purtroppo il 27 agosto Nirjan ci ha lasciati. A soli 52 anni, dopo una lunga malattia causata dall’inquinamento ambientale, lui che all’ambiente ha sempre portato rigoroso rispetto. Ciononostante, la sua proverbiale ironia non lo ha abbandonato nemmeno gli ultimi giorni, e così ironico e istrionico rimarrà sempre nei nostri cuori. Ci piace pensare che si farà beffe di un nuovo altrove, con cuore puro. Lo saluteremo in cerimonia laica venerdì ۱ settembre alle 14:30 nel chiostro di ss. Cosma e Damiano alla Giudecca. Un forte abbraccio dell’associazione ‘Poveglia per tutti’ a chi gli é stato vicino, a chi gli ha voluto bene, ai molti che lo hanno incrociato, ai poveglianti che hanno riso alle sue rime. Ciao, sire. 

 570 total views,  2 views today