روح والا باید و احساس ناب
تا بجوید بوی گل را از گلاب *
شمع را بیند ، بپوید نور را
ساز را بیند ، بشورد شور را
جوید از بوی گلی تکرار باغ
گیرد از یک برگ،جنگل را سراغ
دار آرد در دلش معراج ها
قامت منصورها ،حلاج ها
ای بسا اندیشه ی بی ریشه ای
کز گلاب آید به یادش شیشه ای
نفی مظروف است و جوید ظرف را
می نهد معنا و گیرد حرف را
روح این و روح آن در جنگ هاست
فرق ها در این میان، فرسنگ هاست
مصراع دوم اشاره به این بیت از مثنوی کبیر دارد:
چونکه گل رفت و گلستان شد خراب
بوی گل را از که جوییم ؟ از گلاب
628 total views, 2 views today