ناگهان در میانه ی قرن هشتم زنی ظهور می کند از قبیله ی جسارت به نام «جهان ملک خاتون» که سرشار است از روانی شاعرانه .
او بی اعتنا به همه ی آنچه که زن در آن دوره با آن روبروست ، شعر می سراید و زنانه می سراید و بی پروا می سراید و احساس زنانه ی خود را بدون هیچ ترسی می سراید و از آنجا که می داند بعد از او ممکن است این سروده ها انکار شود و یا چون از آن زنی است به دور ریخته شود، تصمیم می گیرد که آنها را دیوان کند. از این رو جهان ملک نخستین زن شاعری است که دارای دیوان است
جهان ملک در قرن هشتم و هم دوره ی حافظ بوده و همواره در مجالس شاعرانه ای که حافظ و عبید و سایر شاعران آن دوره بوده اند ، شرکت می کرده، البته از پشت پرده . بطوریکه در دیوان وی بسیاری از غزل هاست که به تأثیر حافظ سروده شده و بسیاری از غزل ها هم هست که در پاسخ حافظ سروده شده و پیداست که میان جهان ملک خاتون و حافظ داد و ستد هایی شاعرانه بوده است. از این رو بعضی ها از جمله روانشاد سعید نفیسی، جهان خاتون را همان شاخ نبات حافظ دانسته اند. همان زنی که حافظ به او عشق می ورزیده و ما هم هنگام تفأل او را به شاخ نباتش سوگند می دهیم.
اینک غزلی از جهان ملک با صدای پیرایه یغمایی به شما عزیزان پیشکش می شود:
716 total views, 2 views today