اسماعیل؛
بگذار امروز چیزی به تو بگویم
که چون به تو نگویم ؛
به دیگرانش نتوانم گفت!
اسماعیل؛
این سرود را هنگام نا مهربانی ها
برای تو می نویسم
در زمان شکیبایی های بی غرور
می خواهم بگویمت؛
من و تو نور نیستیم
– که –
چون از منشور عشق بگذریم
هفت خط در آییم …
من و تو
زلال آب های روانیم .
من و تو
می توانیم شکست نور را
به ابلهان پیشکش کنیم ….
(برای آن عشق بزرگ، اسی)
542 total views, 2 views today