شعرهای قدیمی من آنهایی هستند که از زمان نوجوانی و جوانی ام باقی مانده است و. شامل عشق ها و احساس های دوره خودش است. بی گمان در آنها رگه های خامی زیاد است، اما من دوستشان می دارم چون هر کدامشان مرا به آن جهانی برمیگردانند که در آن جهان گفته شده اند و شنیده شده اند و حس شده اند. آنها مرا به عشق ها و احساس های یواشکی ام می کشانند که به بیشتر شامل معلم هایم می شد که هر روز می دیدمشان. به عشق هایی که هرگز مخاطبشان نشنیدند. به عشق هایی که در گوشه ی اتاق صندوق خانه گریسته می شد. به عشق هایی که بیشتردر زنگ تفریح با همکلاسانم واگویه می شد و گاه می شد که چند نفری در یک عشق مشترک بودیم و حسادتی هم در کار نبود و گاه وقتی می شنیدند با سادگی معصومانه ای می گفتند: انگار از دل من گفته ای …
شعرهای قدیمی تر بیشتر به شیوه ی چارپاره بود و شعرهای زمان دانشجویی ام بیشتر به شیوه ی نیمایی و سپید.
این شعرها همچنان سروده می شد، اما بعد ازادواجم من و شعر هر دو در دره ی سیاه هولناکی پرتاپ شدیم و تا چند سالی بین مان فاصله افتاد
و هنگامی که باز به شعر پناهنده شدم، اندیشه و احساسم متفاوت شده بود و بیشتر مرید «غزل» شده بودم و حال البته متفاوت ترم
به هر حال آنها را در همین بخش می نویسم . بعضی از آنها هم در آن زمان های دور و دیر در مجله ی «فردوسی» به سرپرستی «عباس پهلوان» چاپ شد و اتفاقاً مورد استقبال بسیار هم قرارگرفت.
پیرایه یغمایی
۱: اولین عشق
۲: ابهام
۳: رفتی پدر
۴: چشم هایش
۵: افسوس می خورم
۶ :باور نمی کنم
۷ : می بینم تو را
۸ : دیدار سرد(دل من در هوای دیدارت)
۹ : برگ سبزی جنگی شد(برای جمشید کریمی)
732 total views, 2 views today