اشاره ها: در بیت اول: (ی) در نیکنامی (ی) مصدری ، به معنای نیکنام بودن، نیست، بلکه منظور انسان نیکنامی است، (دست شفاعت به دامن انسانی نیکنام می زنم)
بیت سوم : اورنگ کو، گلچهر کو؟ / نقش وفا و مهر کو؟ حافظ در این مصراع به دو داستان عاشقانه ی از یاد رفته ی ایرانی اشاره دارد که در عهد او شهرت داشته اند. ذکر داستان اورنگ و گلچهر در عشاق نامه ی عبید زاکانی آمده که می گوید:
نشیند شاد با گلچهر،اورنگ
به دستی گل،به دستی جام گلرنگ
اما بعد ها – در زمان قاجار (محمد علی میرزا دولتشاه) بزرگ ترین پسر فتحعلیشاه داستان اورنگ و گلچهر را به نظم کشید که البته مشخص نیست همان داستان است، یا شکل دیگری از این عاشق و معشوق.
داستان مهر و وفا را را هم رشیدی سمرقندی شاعر قرن ششم به نظم کشید که امروز از آن نسخه ای نمانده.
حافظ در غزل دیگری نیز از این منظومه ی عاشقانه یاد می کند و می گوید:
مـا قصّهی سکنـدر و دارا نخواندهایم
از ما بجز حکایت مـهـر و وفـا مـپـرس
داو : نوبت بازی در شطرنج ونرد و بطور کلی در قمار.
داو به معنای ادعا کردن هم هست.
داو تمامی می زنم، یعنی تمام دارایی خود را برای قمار عشق در میان می گذارم.
معنی کامل بیت: حالا که این عاشقانی مثل اورنگ و گلچهر و غیره نیستند و نوبت به من رسیده ، من به کمال و تمام ادعای عاشقی می کنم و در عاشقی سنگ تمام می گذارم .
این پست را به خواهرم «افسانه یغمایی » شاعر با احساس پیشکش می دارم که همواره با معشوق جاودانی اش حافظ، خلوتی خوش دارد
به پاس گفت و گوی خوب دیشب مان بیست و پنجم ژانویه ۲۰۲۲
1,734 total views, 2 views today